امیر قلعهنوئی پنجمین قهرمانی خود در لیگ برتر را نیز با پیروزی برابر فولادخوزستان به همراه استقلال تهران در دوازدهمین دوره از لیگ برتر کسب کرد تا بدون تردید برای دریافت درجهی ژنرالی در تاریخ فوتبال باشگاهی ایران شایستهتر از همیشه باشد. قلعهنوئی پیش از آغاز دوران طلائی سرمربیگری خود دو چالش بسیار بزرگ را پیشرو میدید، چالشی که اگرچه در رقابتهای داخلی با موفقیت پشت سرگذاشته شد، اما همچنان در رقابتهای آسیائی پابرجاست و هر روز بیشتر از گذشته با سنگینی کارنامهی داخلی قلعهنوئی، این ژنرال پرافتخار را به داخل گرداب خود میکشاند.
علی پروین، ملقب به سلطان، همان الگوی پرسپولیسی ژنرال که بارها از رفتار و حرکات قلعهنوئی آنرا نتیجه گرفتهایم، روزگاری جدا از اینکه الگو و سرمشق امیر برای یکهتاز شدن بود، یک خط قرمز هم بود، خط قرمزی که ژنرال خود را موظف به گذشتن از آن کرده بود. سلطان سرخپوشان پایتخت در قامت مربیگری چهار قهرمانی در لیگ ایران در کارنامه داشت، دو تا در لیگ آزادگان، یکی هم در لیگ برتر و البته یکی هم در جام حذفی سراسری (در آن زمانها مهمترین رویداد فوتبال باشگاهی در ایران بود.)؛ آن روزها شاید کسی فکر نمیکرد مربی بیاید و سلطان را کنار بزند، حقیقت آن است که شاید آنروزها کسی با واژهی ژنرال آشنا نبود و شاید هم فقط یک مقام سینمائی تلقیاش میکردند.
پروین در لیگ آزادگان در سال 77 و 78 به همراه پرسپولیس موفق به انجام یک دبل قهرمانی شد، که قلعهنوئی آنرا با دبل قهرمانی در لیگ برتر به همراه سپاهان تکرار کرد. پروین در جام باشگاههای تهران در سالهای 65، 66، 67، 68 و 69 یک پنجگانهی تماشائی در قهرمانی نصیبش شد، که قلعهنوئی به همراه استقلال و سپاهان با کسب سه قهرمانی در لیگهای هشتم، نهم و دهم فقط موفق به انجام یک هتتریک تاریخی شد و درحالیکه با تراکتورسازی در آستانهی نزدیک شدن به این رکورد سلطان بود، به یک نائب قهرمانی اکتفا کرد تا پروین همچنان در مقام اسطوره با پنج قهرمانی متوالی دستنیافتنی باقی بماند. حال به آمار پروین یک قهرمانی دیگر در جام باشگاههای تهران در سال 61 را اضافه کنید، متوجه خواهید شد که قلعهنوئی با قهرمانی خود در لیگ دوازدهم نیز این رکورد پروین را در اعداد و ارقام نیز پشت سرنخواهد گذاشت.
امیر آمد و به امید روزیکه بر جای سلطان بنشیند، ناخودآگاه منصور پورحیدری، پرافتخارترین مربی تاریخ آبیپوشان را نیز کنار زد و رفت؛ آنهم در همان سالهای ابتدائی. با ورق زدن آمار قلعهنوئی در فوتبال باشگاهی، باید سراسر از رکوردهائی گفت که در این فوتبال بیسابقه بودهاند، از قهرمانی با دو تیم مختلف گرفته تا دبل با سپاهان در قهرمانی و هتتریک با سپاهان و استقلال در این امر، نشان میدهد قلعهنوئی تا چه در این مسیر کارکشته است.
نکتهای که امیر قلعهنوئی را طبیعتا آزار خواهد داد، کم بودن یک مقام باشگاهی آسیائی در کارنامهی اوست تا او را در تاریخ بیبدیل سازد. علی پروین در سال 70 جام برندگان جام آسیا را فتح کرد و در تابستان همین سال نیز، پورحیدری دومین قهرمانی استقلال در رقابتهای باشگاهی آسیا را رقم زد. این درحالی است که قلعهنوئی هیچ توفیق بین المللی در کارنامهاش ندارد.
قلعهنوئی در پنج فصل اخیر لیگ برتر 4 قهرمانی و یک نائب قهرمانی کسب کردهاست و این یعنی ثبات شگفتانگیز در امر مدیریت در سرمربیگری، یعنی تضمین موفقیت تیمهائی که عطش بالا برای قهرمانی دارند ! نکتهی جالب آن است که این مربی وقتی برای اولین بار بر روی نیمکت یک تیم لیگ برتری نشست موفق شد این تیم را از سقوط نجات دهد، نام این این استقلال اهواز بود، تیمی که در نهایت با اختلاف 2 امتیاز نسبت به قعرنشینان در ردهی یازدهم قرار گرفت و در لیگ ماندگار شد. در لیگ هفتم نیز امیر بر روی نیمکت مس در میانههای راه نشست و موفق شد با نتایج خیرهکنندهای در نیمفصل دوم این تیم را در ردهی دهم قرار دهد و اجازه ندهد مس با نتایج ضعیف فرهاد کاظمی سقوط کند.
نکتهی جالبتر آن است که امیر قلعهنوئی پیش از نشستن روی نیمکت تیم ملی سه فصل هدایت استقلال را برعهده داشت و در هر سه فصل جز سه تیم نخست بود و در هر کدام از فصول یکی از این رتبهها را تجربه کرد.
نظرات شما عزیزان: